𝓜𝔂 𝓛𝓲𝓽𝓽𝓵𝓮 𝓡𝓸𝓼𝓮𝓶𝓪𝓻𝔂 𝓕𝓲𝓬پارت چهارم
ویو جیسونگ
جیسونگ:نمیدونم اون اتفاقی گفت یعنی فکر میکرد من نمیشنوم و بعد که فهمید منم نظرمو نسبت بهش گفتم
آجوما:پسرم بهت تبریک میگم تو عاشق شدی ولی چرا نمیگی که عاشق کی شدی به من اعتماد کن و بگو به کسی نمیگم
جیسونگ:ن..نه
آجوما:باشه نمیخوای نگو
جیسونگ:بازم از کمکتون ممنونم
آجوما:خواهش میکنم پسر گلم
جیسونگ:چیزی نمیخواین براتون بیارم(میره پیش مینهو و به مینهو میگه)
مینهو:نه ولی بگو آجوما چی بهت گفت
جیسونگ:امم..چیز خاصی بهم نگفت...
مینهو:به نظرت من خرم ؟ صداتون میومد ولی چون آروم حرف می دید نفهمیدم چی گفت فقط یک کلمه شنیدم که آجوما گفت عاشق کامل بهم بگو چی گفت
جیسونگ:فقط گفت من نسبت به تو استرس ندارم
مینهو:باشه نمیخوای نگو میتونی بری (از دستش ناراحت شد چون در اصل تمام حرف هاشون رو شنیده بود ولی میخواست از زبون خود جیسونگ بشنوه ولی جیسونگ نگفت)
جیسونگ:من...
مینهو:ولش کن مهم نیست برو من کار دارم(واقعا هم کار داشت البته)
جیسونگ:باشه(ناراحت)
مینهو:ولش کن مهم نیست من که شنیدم حرفاشونو (بازم داره بلند بلند حرف میزنه حواسش نیست)
جیسونگ:وقتی شنیدی چرا ازم سوال میکنی(عصبانی)
مینهو:چون میخوام از زبون خودت بشنوم یک بار درست حسابی بهم بگی دوستت دارم موقع اعتراف هم هی گفتی نمیدونم تا حالا عاشق نشدم مطمئن نیستم چی ازت کم میشد بهم میگفتی دوستت دارم(عصبی)
جیسونگ:چرا باید حرف من اینقدر برات مهم باشه(عصبی)
مینهو:چون تو مهم ترینی تو زندگی من و من میخوام از زبون مهم ترین و بهترین فرد زندگیم بشنوم یکبار بهم بگه دوستم داره
جیسونگ:نمیدونم اون اتفاقی گفت یعنی فکر میکرد من نمیشنوم و بعد که فهمید منم نظرمو نسبت بهش گفتم
آجوما:پسرم بهت تبریک میگم تو عاشق شدی ولی چرا نمیگی که عاشق کی شدی به من اعتماد کن و بگو به کسی نمیگم
جیسونگ:ن..نه
آجوما:باشه نمیخوای نگو
جیسونگ:بازم از کمکتون ممنونم
آجوما:خواهش میکنم پسر گلم
جیسونگ:چیزی نمیخواین براتون بیارم(میره پیش مینهو و به مینهو میگه)
مینهو:نه ولی بگو آجوما چی بهت گفت
جیسونگ:امم..چیز خاصی بهم نگفت...
مینهو:به نظرت من خرم ؟ صداتون میومد ولی چون آروم حرف می دید نفهمیدم چی گفت فقط یک کلمه شنیدم که آجوما گفت عاشق کامل بهم بگو چی گفت
جیسونگ:فقط گفت من نسبت به تو استرس ندارم
مینهو:باشه نمیخوای نگو میتونی بری (از دستش ناراحت شد چون در اصل تمام حرف هاشون رو شنیده بود ولی میخواست از زبون خود جیسونگ بشنوه ولی جیسونگ نگفت)
جیسونگ:من...
مینهو:ولش کن مهم نیست برو من کار دارم(واقعا هم کار داشت البته)
جیسونگ:باشه(ناراحت)
مینهو:ولش کن مهم نیست من که شنیدم حرفاشونو (بازم داره بلند بلند حرف میزنه حواسش نیست)
جیسونگ:وقتی شنیدی چرا ازم سوال میکنی(عصبانی)
مینهو:چون میخوام از زبون خودت بشنوم یک بار درست حسابی بهم بگی دوستت دارم موقع اعتراف هم هی گفتی نمیدونم تا حالا عاشق نشدم مطمئن نیستم چی ازت کم میشد بهم میگفتی دوستت دارم(عصبی)
جیسونگ:چرا باید حرف من اینقدر برات مهم باشه(عصبی)
مینهو:چون تو مهم ترینی تو زندگی من و من میخوام از زبون مهم ترین و بهترین فرد زندگیم بشنوم یکبار بهم بگه دوستم داره
- ۲۴۷
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط